حریر

حدیث نفس یک جوان بی پناه

حریر

حدیث نفس یک جوان بی پناه

زندگی و دیگر هیچ

یا لطیف 

 

1. " خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش   بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر " 

خوش به حال آنانی که در راه آرمانگرایی برای تعالی جامعه، ثابت قدم ایستاده اند و آنگاه که در قبر می روند ، بر گور خود می رقصند و پای می کوبند . اینان هرگز نمی میرند چرا که در غیاب خود با آرمانهایشان ادامه می یابند .  

این افراد با زندگیشان حضور قاطع مرگ را به چالش می کشند و به قهقرا می برند . عدم را به عدم تحمیل می کنند . چون مرگ "از درگاه بلند خاطرشان شرمسار و سرافکنده می گذرد. " 

2. بر مزار اینان باید آذین بست و شادی کرد . وجودشان سرچشمه روشنایی زمانه ماست و مزارشان نوری به اندازه ی تابش خورشید دارد . با بودن اینان دلم برای ظلمت می سوزد . 

3. بیچاره ما که نفس کشیدنمان، لحظه شمار مرگ و تباهی است و تصور می کنیم برای کسانی که " مرگ خودآگاه " را برمی گزینند و فاتحانه از " گذرگاه تنگ زندگی " می گذرند باید گریه کنیم و سوگوار باشیم .  

      " گر این تیر از ترکش رستمی ست    نه بر مرده، بر زنده باید گریست " 


نظرات 4 + ارسال نظر
باقالی 6 تیر 1388 ساعت 17:51

گفتی:بیچاره ما که نفس کشیدنمان لحظه شمار مرگ و تباهی است.خواستم بگم دلم برات می سوزه.خدا به خونوادت ببخشدت.ASPC

ماهی خانوم 11 تیر 1388 ساعت 22:10

سلام رفیق
واقعا با تک تک جمله هات موافقم و چه حیف اگر این خونها بی جواب بماند.

دمدمی 15 تیر 1388 ساعت 04:09 http://daam.blogsky.com

ahsant!
agha maro be yade rozegare talaiye doreye fa'aliyate daneshjoi andakhti... mahshar neveshti va dele ma lak zade ke in rozha ba shoma beshinimo az "ranji ke mibarim" harf bezanim... rozhaye sakhtist bi "dost".
---
pishnahadi daram ke biyai bloge man mibini

همش همین 12 مرداد 1389 ساعت 14:21

بس است این اراجیف و خزولات،توبهتر است دلت به حال خودت بسوزدتا با بودن اینان برای ظلمت،چنان می نویسد که گویی منجی عالم بشریت است،رودخانه ی افکارت را برای ماهی خانوم باز کن،آب را بررویش مبند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد